1-اگر تعهد به نفع ثالث جزء عوضین باشد نمی توانند عقد را اقاله کنند.
2-اگر تعهد به نفع ثالث جزء عوضین نباشد و به عنوان شرط فرعی باشد می توانند عقد را اقاله کنند و شرط را به حال خود واگذارند ولی اگر با اقاله شرط را به قوت خود باقی نگذارند اقاله غیرنافذ و نیاز به تنفیذ ثالث دارد.
3-فسخ موجب زایل شدن تعهد به نفع ثالث می شود.
4-اگر عقد منفسخ شود تعهد به نفع ثالث نیز منفسخ می گردد.
در تعهد به نفع ثالث نفعی برای ثالث ایجاد شده ولی در تملیک به نفع ثالث مالی به ملکیت او درآمده است.
تعهد به نفع ثالث یک ایقاع با حق رد است ولی تملیک به نفع ثالث یک ایجاب است که نیاز به قبول دارد.
اولا از حیث مبنا و منشا دارای ماهیت عقدی است.
ثانیا در مقابل ثالث ایقاع با حق رد است و نیازی به قبول ثالث ندارد به بیان دیگر قبول ثالث شرط استقرار حق است نه شرط ایجاد حق.
مصادیق تعهد به نفع شخص ثالث مانند بیمه عمر و قرارداد حمل و نقل.
1-تعهد به نفع ثالث: طرفین در عقد تعهدی را به نفع ثالث بر عهده خود قرار می دهند.
2-شخصی که دارای نمایندگی نیست ولی به نیابت از دیگران و به فضولی برای دیگران معامله می کند.
3-عقود جمعی: عقودی که توسط جمعی از افراد منعقد می شو ولی آثار آن دامن گیر بقیه می شود مثل قرارداد ارفاقی با ورشکسته ( مواد 479 و 490 ق.ث)
1- تعهدات ناشی از معامله بر عهده اصیل است نه نماینده.
2-اگر نماینده در حین معامله سمت خود را کتمان کرده باشد او نیز با اصیل دارای مسئولیت تضامنی است.